جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه هم ساز: (تعداد کل: 2)
هم ساز
[هَ] (ص مرکب) سازگار. موافق. (یادداشت مؤلف).
- همساز گشتن؛ موافق و همراه شدن :
خروشان از آن جایگه بازگشت
تو گفتی که با باد همساز گشت.فردوسی.
|| همدم. مونس. قرین. (یادداشت مؤلف) :
سخن هیچ مسرای با رازدار
که او را بود نیز همساز و یار.فردوسی.
|| همسر :
که ای خوب رخ کیست همساز تو
بدین کش...
- همساز گشتن؛ موافق و همراه شدن :
خروشان از آن جایگه بازگشت
تو گفتی که با باد همساز گشت.فردوسی.
|| همدم. مونس. قرین. (یادداشت مؤلف) :
سخن هیچ مسرای با رازدار
که او را بود نیز همساز و یار.فردوسی.
|| همسر :
که ای خوب رخ کیست همساز تو
بدین کش...
هم ساز
[هَ] (اِخ) دهی است از بخش بالای شهرستان اردستان که 226 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و کاردستی مردم قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج10).